قوتها و ضعفهاي انجمن حسابداران خبره
قوتها و ضعفهاي انجمن حسابداران خبره
انجمن حسابداران خبره ايران در فاصله كوتاهي از تاريخ تشكيل كانون حسابداران رسمي با همكاري تعدادي از فارغالتحصيلان خارج از كشور (ACCA,C.A) و تعدادي از فارغالتحصيلان داخل كشور (فوق ليسانس حسابداري) و با حمايت پيشكسوتان و اساتيد مسلم حسابداري كه حق بزرگي بر حسابداران و حسابرسان ايران دارند، در سال 1352 به صورت كاملا خودجوش و بدون هيچ گونه حمايت يا دخالت دولت تاسيس شد.
از آنجا كه بيشتر اعضاي موسس انجمن از حسابرسان حرفهاي شاغل در موسسات حسابرسي بودند، بنابراين طي دورهاي كوتاه (از سال 1352 تا 1357) موفق شد تا در زمينههاي مختلف به بخشهاي اقتصادي و مالي كشور كمك كرده و در تصميمات مربوط به مسائل حسابداري و حسابرسي و ساير رشتههاي مختلف و مرتبط، نقش مهم و ارزندهاي ايفا كند به گونهاي كه اعضاي شاغل در حرفه و نيز اعضاي غيرشاغل با عهدهدار شدن نقشهاي كليدي از جمله معاونت كل، معاونت هزينه و خزانهدار كل- مديريت كل ماليات بر شركتها (به دفعات و در دورههاي مختلف) در وزارت امور اقتصادي و دارايي- عضويت در شوراي عالي بورس اوراق بهادار- تصدي سمتهاي مشاور مالي يا مديريت امور مالي و حسابرسي در شركت ملي نفت ايران و شركتهاي تابعه- و ساير سازمانهاي بزرگ نظير سازمان بيمههاي اجتماعي- سازمان برنامه، بانك مركزي ايران، بانك ملي ايران، بانك توسعه صنعتي، بانك توسعه كشاورزي، بانك اعتبارات صنعتي و... و همچنين تدريس در رشتههاي مختلف حسابداري و حسابرسي در دانشكدهها و مدارس عالي، آموزش و ترتيب حسابداران و حسابرسان در موسسات حسابرسي معتبر قبل از انقلاب اسلامي، تحولي بزرگ در ساختار و سيستمهاي مالي (دستي و مكانيزه) در بخشهاي دولتي، عمومي و خصوصي پديد آورند و چون اغلب آنها با موسسات حسابرسي بينالمللي همكاري داشته و تعدادي هم از اعضاي انجمنهاي بزرگ و معتبر كشورهاي انگليس و آمريكا بودند، در مدتي كوتاه، استانداردها، ضوابط و روشهاي معمول در حسابداري و حسابرسي را به ايران منتقل و مورد استفاده قرار دادند. از طرف ديگر نتايج فعاليتهاي انجمن كه ناشي از تلاش و كوشش تعدادي از اعضاي آن بود، گنجانيدن حسابرسي در قوانيني چون بورس اوراق بهادار، بيمه مركزي ايران، تعاون و.... است.
و اما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به شرايط پديد آمده و دولتي شدن بيشتر واحدهاي توليدي و صنعتي و همچنين تشكيل بنيادهاي انقلابي و به تبع آن موسسات حسابرسي سازمانها و بنيادهاي مزبور، انجمن حسابداران خبره ايران ناگزير، حالت صبر و انتظار را در پيشگرفت و با وجود فعاليت تعداد انگشتشماري از اعضاي قديمي، توفيقي در جهت فعال شدن آن حاصل نشد. تا اينكه بعد از 20 سال دوره فترت، با تصويب قانون تاسيس جامعه حسابداران رسمي ايران بحث جدي درباره احياي حرفه حسابرسي و ارائه خدمات حرفهاي توسط اعضاي جامعه، عضويت در انجمن بار ديگر از طرف حسابداران و حسابرسان مقبول واقع شد. به طوري كه افراد واجد شرايط جديدي كه عضويت در انجمن را حداقل به عنوان يك امتياز شغلي تلقي ميكردند، براي عضويت در انجمن به تكاپو افتادند و ديري نپاييد تا تعداد اعضاي انجمن افزايش چشمگيري يافت، تا جايي كه هماكنون تعداد اعضا به حدود 4600نفر بالغ شده است و اما از امتيازات مهم انجمن كه در 15 سال اخير به همت تعدادي از اعضاي علاقهمند خود، در بخش آموزش به دست آمده و در اين زمينه توفيقات چشمگيري نصيب انجمن شده است، تشكيل دورههاي مختلف آموزشي از جمله دورههاي آموزشي ACCA و CIMA است كه به نحو مطلوب به اجرا درآمده و از اين بابت علاوه بر فراهم بودن امكانات لازم براي فراگيري اعضا و ساير افراد علاقهمند، درآمد قابل توجهي نيز براي انجمن ايجاد شده تا قادر باشد ساختمان مناسب و در خور شان و منزلت انجمن خريداري و مركز آموزش را با امكانات كامل مجهز كند، (البته كمبود دورههاي كارآموزي حرفهاي كه ميتواند به صورت كارگاههاي آموزشي برگزار شود كاملا احساس ميشود كه اميد است اين اشكال به نحو مناسبي براي اعضاي جديد و كم تجربه در حرفه حسابرسي مستقل برطرف شود). مزيتها و برتريهاي غيرقابل ترديد انجمن در مقايسه با تشكلهاي مشابه به شرح زير خلاصه ميشود:
استقلال و بيطرفي كامل، نداشتن وابستگي بهگروه ياگروههاي خاص اعم از خصوصي، عمومي و دولتي، انتخاب كليه مسوولان، توسط اعضاي انجمن بدون دخالت مستقيم و غيرمستقيم مقامات دولتي، عمومي و خصوصي، رسيدگي به اعمال و رفتار حرفهاي اعضا توسط كارگروههاي منتخب از طرف اعضا بدون دخالت مستقيم و غيرمستقيم مقام يا مقامهاي دولتي، حاكم بودن اراده اعضا (آراي اكثريت) بر سرنوشت انجمن خود از طريق مصوبات مجامع عمومي بدون دخالت مستقيم و غيرمستقيم مقامات دولتي خارج از اركان انجمن يا نهادهاي منصوب شده از طرف مقامات دولتي در درون انجمن، تعداد قابلتوجه اعضا (در حال حاضر حدود 4600عضو) با تواناييها، دانش، تخصص و تجريبات ارزنده، دارا بودن مركز آموزش با ظرفيت و پتانسيل قابلتوجه، دارا بودن منابع مالي كافي و عدم اتكا به منابع دولتي و خصوصي و...، امكان برقراري همكاري و تبادل اطلاعات، نيروي واجد شرايط با تشكلهاي معتبر بينالمللي به منظور ارتقاي سطح دانش و توانمندي اعضاي انجمن، دارا بودن امكانات لازم براي همكاري با نهادهاي دولتي، عمومي و خصوصي از طريق ارائه نظريات كارشناسي در زمينههاي اقتصادي، مالي، مالياتي، حقوق، بازرگاني و... مرتبط با حرفه مستقل حسابرسي.
و اما كمبودها و كاستيهاي موجود كه موجب نگراني اعضاي انجمن بوده و در آينده نيز دغدغهها را بيشتر و آثار منفي آنها را آشكارتر خواهد ساخت، به طور خلاصه به شرح زير است:
الف- مشاركت نكردن اعضا (اكثريت قريب به اتفاق) در مجامع عمومي، كميتهها و... به طوري كه در جلسات مجامع عمومي براي انتخاب اعضاي شوراي عالي (بالاترين و موثرترين ركن از اركان انجمن) به موجب سوابق موجود حدود 3 تا 4درصد اعضا حضور يافته و بيش از 96درصد آنها به دليل دلسردي و بيعلاقگي از شركت در مجامع عمومي سرباز ميزنند. ب- نبود مركز تحقيقات و پژوهشهاي توانمند، براي ارائه پيشنهادها و نظرات كارشناسي به منظور كمك به وزارتخانههاي اقتصادي، مجلس شوراي اسلامي، دفتر رياست جمهوري، مركز پژوهشهاي مجلس و ساير نهادها و مراجع ذيربط. ح- به كار نگرفتن راهكارهاي مناسب و عملي براي جذب همكاري اعضاي واجد شرايط در كليه زمينهها.
د- عدم برقراري ارتباطهاي موثر با مقامات ذي صلاح داخل كشور به منظور همكاري و مشاركت در حل مسائل مالي و اقتصادي و....
هـ - نداشتن ارتباط با انجمنها و تشكلهاي حرفهاي معتبر به منظور بالا بردن دانش و تكنولوژيهاي روز در رشتههاي حسابداري و حسابرسي. و – استفاده نكردن از كارشناسان مستقل و توانا و محققان صاحبنظر براي همكاري در زمينه ارائه نظرات كارشناسي به مراجع ذيربط. ز- عدم ايجاد فرصتهاي مناسب براي اعضاي علاقهمند در راه يافتن به مراكز تصميمگيريهاي جديد و كارا.
سرانجام
دريغا كه انجمن حسابداران خبره ايران كه در حدود 36 سال قبل به صورت خودجوش از درون حرفه به وجود آمده و داراي امكانات مالي و حدود 4600عضو كه اغلب آنها از دانش و تجربيات ارزنده در رشتههاي گوناگون برخوردارند كه در نوع خود در بين تشكلهاي حرفهاي كشور كمنظير است، به استثناي موفقيت در مركز آموزش كه مرهون و مديون تعدادي از همكاران علاقهمند بوده كه با كوشش و تلاش و تفكري حرفهاي و قابل ستايش به توفيقهاي چشمگيري نائل آمدهاند، متاسفانه در بخشهاي ديگر كه مربوط به ارتقاء سطح دانش و تجربه اعضاء در امور حسابداري و حسابرسي و همچنين برقراري انضباط در رفتار حرفهاي آنها، نقش موثري ايفا نكرده و تاكنون نظارت قابل قبولي بر اعمال و كردار حرفهاي اعضاي خود معمول نداشته و نسبت به ارائه استانداردها، ضوابط و روشهاي جديد و به روز براي حسابداران و حسابرسان عضو انجمن، موفقيت چنداني به دست نياورده است و در ساير موارد نيز كه در قسمتهاي قبلي اين نوشتار آمده است ناتوان بوده است. حال با توجه به مطالب اساسي بالا، آيا وقت آن نرسيده تا در طرز تفكر حاكم بر شوراي عالي تغييرات بنيادي پديد آيد تا به تبع آن در تصميمگيريها و اعمال روشهاي به كارگرفته شده طي چندين سال قبل تجديدنظر كلي به عمل آيد و به اين ترتيب با به كارگيري روشهاي متفاوت با گذشته، اهداف مندرج در اساسنامه كه نيل به آنها، آرزوي موسسان انجمن بوده به صورتي مناسب تحقق يابد؟ و باز هم دريغا كه:
امكانات بالقوه انجمن هيچگاه بالفعل و اجرايي نشده است.